غرورمــــ را از سر رآه نیاوردمــ کهـ آن را راحتـــ بشکنے!
بدآن اگر غرورمـ بشکند ، با خرده هآے آن
شآهرگـ زندگےِ
تـــو را نیز خوآهَــمـــ زَد.......
غرورمــــ را از سر رآه نیاوردمــ کهـ آن را راحتـــ بشکنے!
بدآن اگر غرورمـ بشکند ، با خرده هآے آن
شآهرگـ زندگےِ
تـــو را نیز خوآهَــمـــ زَد.......
برایت گردن بندی از گریه خریدم...!
فراموش نكنی كه گریه هایم گردن توست...!
دیشب خدا را دیدم آن گوشه می گریست!! من نیز گریستم... هر دو یک درد مشترک داشتیم!! آدمها.................................!!!
لعنت به اون کســــی که ….
وقتـــــی بهــــش محبـــت می کنــــی ...
خیــــال می کنــــه بهـــش احتیـــاج داری ... !!
ترجیح میدهم همه را غریبه صدا کنم..!
تا وقتی از پشت خنجر می زنند
با خودم بگویم: "بی خیال"
از غریبه بیش از این انتظاری نیست...!!!
از مرگ نترسید . . . !!
از این بترسید که وقتی زنده اید
چیزی در درون شما بمیرد
بــنام انــسانیت . ..
متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند
ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که،
تو را فرو بریزند…
تا تو را انکار کنند…!
هرگاه واژه توقع را فراموش کردى ، خواهى دید که چقدر دنیا زیباست . . .