گاهــــی …
به دلت شک کن
ع
ش
ق
شایــــد
یک شــــایعه باشد !


می خواهی قضاوتم کنی ؟
کفش هایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش
سال هایم را بگذران


گاهی گمان نمی کنی ولی می شود گــــــاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود گـــــــــــــــــــــاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گـــــــــــــــــــــــــــــــــــاهی نگفته قرعه به نام تو می شود گــــــــــــــــــــــــــاهی گدای گدایی و بخت یار نیست گــــــــــــــــــاهی تمام شهر گدای تو می شوند


به کشف اقیانوس آرام دست میابد ، به ماه و مریخ سفر می کند تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند و آن دنیای درونی وجود خود است . . .


عاشق بهترین ها نباش…
بهترین باش…
تا بهترین ها عاشق تو باشند...


شخصیت زشت، صورت زیبا را نــابــود می کند!


در کـــــودکــی...
در کـــُـدام بــــــــــــآزی ، راهــــــت نــَــدادنــد ،
کــــــه امـــــروز ، انـــــقَــدر دیـــــوانه وار
تــــشنـــه ی " بــــــــــازی کـَــردن " بــــــــا آدم هــــــــایی ؟


ســـآده کـ ـه بآشـــــے زود حــَل مـــے شَـــوے
مـــے رَوَنـــد
سُـــرآغ..
مَــــسئـ ـ ـــــله اے
دیگــــر...!


لطــــــفا...
مراقب قدمهایتان باشید
اینجا در چشم بهم زدنی
خالی می کنند زیر پایتان را ..


تقصير آدما نيست...
خيانت را معلم ياد داد...
زماني که گفت: جاي خالي را پر کنيد...

